<
Home
نوع جست و خیز کردن

نوع جست و خیز کردن

  • جست و خیز کردن - معنی در دیکشنری آبادیس

    جست و خیز کردن. معنی انگلیسی: caper, cavort, disport, gambol, lark, rollick, skip, skylark, frolic, romp, bound, to leap, tumble. frolic, romp.جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن. ( آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی.جست و خیز - معنی در دیکشنری آبادیسلغت‌نامه دهخدا. جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن . (آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی. که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی . سلیم (از آنندراج ). - جست و خیز کردن ؛پای کوبی کردن . بر پای معنی جست و خیز لغت‌نامه دهخدا واژه ...

  • جست و خیز کردن به انگلیسی - معنی در ...

    جست و خیز کردن، استهزاء کردن، با اهنگ تند رقص کردن tumble (فعل) رقصیدن، پریدن، جست و خیز کردن، غلت خوردن، لغزیدن، ناگهان افتادنLearn the definition of 'جست و خیز'. Check out the pronunciation, synonyms and grammar. Browse the use examples 'جست و خیز' in the great Persian corpus.جست و خیز - Persian definition, grammar, pronunciation, synonyms ...جست و خیز کردن in English: What does جست و خیز کردن mean in English? If you want to learn جست و خیز کردن in English, you will find the translation here, along with other translations from جست و خیز کردن in English. جست و خیز کردن Meaning ...

  • جست کردن in English - Persian-English Dictionary Glosbe

    Check 'جست کردن' translations into English. Look through examples of جست کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.۱. پرش، جست، جهش. ۲. تاخت. ۳. جهیدن. ۴. ارتفاع، بلندی (ایوان، دیوار، طاق) خیز. لغت‌نامه دهخدا. خیز. (اِخ ) شهرکی است خرم و آبادان و بانعمت بناحیت پارس . (حدود العالم ). خیز. لغت‌نامه دهخدا. خیز.معنی خیز واژه‌یابمعنی و نمونه جمله جست و خیز - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، leaping, caperمعنی جست و خیز به انگلیسی فست دیکشنری

  • معنی جست - لغت‌نامه دهخدا - لام تا کام

    (از دزی ج 1). مترادف پرش، جهش، خيز. انگلیسی skip, leap, bounce, gambol. عربی يتخطى. ترکی atlamak. فرانسوی sauter. آلمانی überspringen. اسپانیایی saltar. ایتالیایی saltare. مرتبط جست بزن، خیز، طفره، گزاف گویی، جست و

  • “خدمة الرعاية لدينا ، تصنيع سعر القلب الدقيق ، العملاء في سهولة.”

    Go to Top